تاجران قدیمی خود به خاطر معاشرتشان و هم به خاطر کاری که داشتند و سرزمین های فراوانی را از نزدیک می دیدند، روشن فکر و حامی فرهنگ پرورش می یافتند.
بسیاری از تجار و بزرگان همین بازار مسقف تبریز از قدیم الایام مروج دین و فرهنگ بوده اند و از این رو به خوشنامی از آنها یاد می شود.
تبریز در سالهای دور خالی از این اشخاص نبوده و نیست هر چند مقدارشان در حال حاضر یا اندک است یا تن به شناخته شدن نمی دهند.
تازگی ها سرمایه دار و سرمایه گذار تبریزی ساکن کشور دوست و همسایه ترکیه با ترتیب دادن نشست خبری توسط دوستان واله به نکات جالب توجهی اشاره کرده است.
وی در آغاز چنین گفته است: برای همیشه به زادگاهم تبریز بدهکارم و هر آنچه در توان داشته باشم برای توسعه و رونق این شهر انجام میدهم. وی با این عبارت آغازین حتما فراموش نکرده و نخواهد کرد که البته تبریز بزرگتر از آن است که کسی ادعا کند توانسته است دین خود را به این شهر ادعا کند.
خیر تبریزی در ادامه این نشست از مریدان و سینه چاکان خود پرده برداشته است و ادامه داده: اینکه مسئولان تبریز قصد دارند تندیس مرا در این شهر قرار دهند، زیاد مهم نیست؛ آنچه برایم بسیار اهمیت دارد، جای داشتن در دل و یاد مردم است.
نمی دانم تبریز را چه شده است؟ حافظه تاریخی تبریز آیا سراغ از مسوولی دارد که خوشنامی دلها را رها کند و بخاطر دل پولادین کسی که دوست دارد در دلها جا بگیرد برایش مجسمه بسازد. گفته می شود بادمجان دور قاب چینان عن قریب خیابانی و فرش قرمزی به اسم او هم می خواهند پلاک بزنند؟!
حاشا و کلا که دل علی پولاد ما راضی باشد از این تفاخر که آدم فرهنگی به مجسمه زنده خودش زنده است!
پولاد ادامه داده است: من ۷۷ سال عمر کرده ام و در این مدت با تالیف کتاب های مختلف سعی کرده ام مردم را از رنج و عذاب زندگی روزمره جدا کرده و آنچه را که به عنوان مشکل برای خودم در زندگی پیش آمده ، مردم را از آن دور کنم تا تنها به شیرینی ها و جذابیت های زندگی مشغول شوند چون من دوست ندارم مردم در تمام دنیا در عذاب باشند.
البته این کار، کار خوبی است ولی برنامه خیز سرمایه دار ما در این رابطه چیست؟ آیا وی دوباره می خواهد تیم ضعیفی از مشاوران فرهنگی را دور خود جمع کند و کتاب های وکی پدیا فرم تالیف نماید؟
البته علت ضعف در نشر آثار نیز از این جمله وی به وضوح پیداست: کتاب های من برای عوام مردم است به طوری که حتی کسانی که سواد ابتدایی دارند نیز بتوانند از آنها بهره مند شوند و خواص برایم زیاد مهم نبوده است.
سرمایه دار و سرمایه گذار پارک لاله تبریز خوب شعارهای مسوولان ما را حفظ کرده است و گویا کمال همنشینی اثر کرده و گفته است: در تبریز خبری از استادکاران خبره رشته های مختلف مثل بنایی، نجاری، نقاشی و سایر رشته ها نیست، آیا امروز از ایران و تبریز کسانی را سراغ داریم که در این رشته ها سرآمد در جهان باشند؛ این در حالی است که باید در این خصوص سهم داشته باشیم و برای این منظور باید از هم اکنون نسبت به آموزش های جوانان و نوجوانان اقدام کرد تا در سال های آینده استادکارهای خبره ای به جامعه تحویل داده شود.
تاجر گرانقدر و سرمایه گذار یا سرمایه دار بزرگوار برنامه فرهنگی با دو جلد کتاب و چند اثر ترکیبی موسیقی سرهم بندی نمی شود. شنیدن این حرفها از جنابعالی به عنوان یک دوستار فرهنگی بسیار خوب است. پیشنهاد می کنم برای شروع یک آموزه فرهنگی و به خاطر تادیب و آموزش فرهنگ عدم پاچه خواری توسط مسوولان علت اذیتهای مکرر در سرمایه گذاری در این شهر را از آنها جویا شوید و پرسشگری بفرمایید چرا کارها در این شهر این گونه کند پیش می روند ولی نصب تندیس و نامگذاری یک خیابان آسانترین کاری است که از عهده آن برمی آیند.
جناب پولاد برای نمونه و به خاطر انجام یک اقدام لازم بیایید معضل حاشیه نشینی در شهر تبریز را با الگو گرفتن از شهرهای موفق ترکیه اجرا کنید. آن هتل مجلل پشت کوه عینالی پیشکشتان.
شما برای فتح دل ها نیاز مبرم به یک تصمیم کبری دارید و آن زدن پشت دستی بر دهان مسوولی که این شهر را عقب نگه داشته اما می خواهد مجسمه و خیابان به نامتان سند بزند. نگذاریم آبروی تبریز را به ساده ترین وجه حراج کنند.
عزت زیاد