هفتم ذیالحجه، سالروز شهادت امام محمدباقر(ع)، شاهد کربوبلا و عاشورا، شکافندهی علم و مولای مهر است که با شهادت خود، دل اهالی مدینه را به خون کشید.
مهد نیوز – اهل مدینه بود و ساکن خانه وحی. از کودکی، هم بازی علی اصغر بود و ستون خیمه گاهِ زین العابدین. شاهد عشق بود و در آغوش شکفتن. دلش یادگاری بود از عاشقانههای کربلا. کوچه کوچه، غم در دلش بود و با زخم و غربت، الفتی دیرینه داشت. امام لالهها بود و شقایقها، پیشوای شکوفه های عشق بود و مقتدای مهربانیها. از گوشه عبایش آسمان میچکید و در زیر گامهایش تمام ادّعاهای بزرگ به خاک میافتادند، در پای درسِ چشمهایش، آفتاب اوّلین شاگرد سحرخیز مکتب مهربانی بود.
ستارههای سالخورده علم و دانش، در حضور پر فروغش رنگ میباختند و خویش را به زیر گامهایش میافکندند. اینک در آستانه غروب غربتزای خویش، شور فراگیر کربلا را با رایحه لبخندش، در لحظههای تاول زده مدینه میپراکند.
سر تا سرِ مدینه کربلا شده بود؛ سیاه و سفید، «هشام بن عبدالملک» آخرین تیر خویش را از ترکش عناد و کینه ورزی بیرون آورد و روشنی فزاینده امام را نشانه گرفت.
یا محمّد! کمان را بگیر و تیری روانه کن. امام امتناع کرد و روی از چهره ناهمگون هشام برگرفت، اما لجاجت هشام چونان مگسهای موذی امام را به انجام آن چه خداوند میخواست، وا میداشت.
هشام چونان خفّاشی در چشمهای تیره خویش این سو و آن سو را مینگریست. انتظاری سیاه، سایه بر سر هشام انداخته بود. شاید، این بار امام را مغلوب دسیسه خویش سازد. امام کمان را برگرفت و تیری بر چلّه آن نهاد تا چلّه نشین سیاهی را بر جای خود میخکوب کند. تیر را رها کرد، درست به جایی که هشام خیره بود.
این بار خیره سریِ چشمهای هشام، هدف تیر امام قرار گرفت. نُه تیر را یکی پس از دیگری بر طاق تیرهای نخستین نواخت تا بار دیگر هشام انگشت حیرت و تحسین بر زبان بگیرد و در انزوای خفّت بار خویش فرو رود.
خشم و کینه سر تا سر قلبِ سیاه هشام و خاندان او را فرا گرفته بود. او میدانست که حقیقت، زندگانی آنان را به باد خواهد داد، آن چنان که روشنایی، خفّاش صفتان را کور میکند.
امام آرام آرام، در کوچههای مدینه رها میشد، درست مثل گریههای علی در بین کوچهها. میرفت تا زهرِ کینه ظالمان را چونان آتشفشانی از سینه بیرون اندازد. امام میرفت تا حقارت، برازنده همیشه نام بنی امیه و بنی عباس بماند.
غروب بود و پیشوای عالمان و عاشقان به پیشواز لحظههای سبزتر از بهار میرفت، و زمزمه «اللّهم لا تَمْقُتْنی» در گوش دشمنانش میپیچید، چونان گردبادی شعله ور در بیابانی مهجور.
این بار، پنجمین ناخدای کشتی ایمان، او که دریا دریا علم، از سینهاش جاری بود و واژه واژه عشق، از نگاهش سرازیر، او که از کلامش وحی میجوشید و از زبانش باران حدیث میبارید، چهره در خاک کشیده است؛ مظلوم و غریب!
اساسیترین ویژگی امام محمدباقر(ع) توجه به زهد عاقلانه و اسلامی بود
یک استاد دانشگاه تبریز در گفتوگو با ایسنا به مناسبت شهادت امام محمدباقر (ع) اظهار کرد: امام محمدباقر(ع) اولین امامی است که از طرف مادر و پدر ریشه و نسل او به امامان بر میگردد، او در زندگی خود اتفاقات مهم سیاسی بسیاری را گذرانده است و در واقعه کربلا و اتفاقات سیاسی مهم دیگر حضور داشته و دوران خلافت ۱۰ خلیفه را در زندگی خود دیده است.
رضا محمد علیزاده ادامه داد: امام محمدباقر(ع) به سبب حکومت عمربن عبدالعزیز فرصت یافت تا علوم و احادیثی را که از پیامبر(ص) به او منتقل شده بود را به دیگران هم منتقل کند و به علت فرصت و زندگی طولانی او نسبت به امامان دیگر، فرصت بیشتری را برای نقل روایت و احادیث داشت که در فضای علمی و دینی شیعه بسیار تأثیرگذار بود.
وی افزود: به تبع اتفاقات سیاسی آن دوره، رویکردهای عقیدتی خاصی هم در جامعه رواج یافته بود و اصلیترین وظیفهی امام، اصلاح علمی جامعه بود که از این فرصت به خوبی استفاده کرد تا با این انحرافات مبارزه و جامعه را اصلاح کند و به پاسخ دین اسلام در مقابل این رویکردها میپرداخت.
وی خاطرنشان کرد: امام محمدباقر(ع) از نگاه علمی فردی بود که به اتفاقات سیاسی توجه بسیاری داشت و بیگدار به آب نمیزد و به انحرافات کلامی که نسبت به پیامبر میشد، بیتوجه نبود و به تمامی جنبهها توجه کرده و شیعه را به سمت یک روند با ثبات هدایت میکرد که در دوران او، اجتماع میان علمای اصحاب شیعی هم اتفاق افتاد که به همین سبب شیعیان بسیاری را تربیت کرد.
محمد علیزاده یادآور شد: یکی از مهمترین اقدامات امام، ترویج تقیه بود و اولین امامی بود که به صورت گسترده تقیه را در میان شیعه گسترش میداد؛ امام محمدباقر(ع) اصحاب و شاگردان بسیار زیادی را از نظر علمی تربیت کرد که بسیاری شاگردان امام، سخنان ایشان را روایت کردهاند و بیشترین روایات بعد از امام صادق(ع) از امام محمد باقر(ع) نقل شده است و امام صادق از شاخصترین شاگردان امام بود.
وی در خصوص فضائل و کرامات امام، بیان کرد: بزرگترین فضیلت و کرامت امام محمدباقر(ع) این بود که تمامی خلق و خوهای خوب را دربرداشت و زاهدانه میزیست و دل به دنیا نمیبست اما از آن بهرهمند میشد و اگر عالمی از او سوال و مشورت میخواست، او را از خود نمیراند و با اینکه بالاترین دانشمند زمان خود بود، سوالات خود را میپرسید و مشورت میگرفت.
وی اضافه کرد: امام محمدباقر(ع) در جنگاوری و تیراندازی شاخص بود و در پوشش و زیبایی هم کم و کاستی نداشت چنان که نقل شده است، امام بسیار مرتب و زیبا بوده و در حوزهی رفتاری نیز ادامه دهندهی سیره پیامبر(ص) بوده است.
این استاد دانشگاه تبریز متذکر شد: در عین اینکه امام در زمان عمربن عبدالعزیز میتوانست از مادیات هم بهرهمند شود، اما استفاده نکرد و خود با تمام وجود تلاش میکرد؛ بهگونهای که نقل شده است، امام در گرمای تابستان زیر نور آفتاب کار میکرده است.
وی ادامه داد: امام محمدباقر(ع) عقل را در تمامی حوزههای رفتاری خود حاکم کرده بود که شاید مهمترین و اساسیترین ویژگی اخلاقی او باشد، امام زاهد بود اما دنیا را کنار نمیگذاشت و در بالاترین سطح خود نگه داشته بود.
وی در ادامه یادآور شد: امام محمدباقر(ع) از نظر علمی بالاترین درجه را دارا بود و هیچ غروری هم نداشت که امروز در فضای شیعی باید به این جنبه از رفتارهای امام توجه شده و رواج یابد و از افراط و تفریط دوری شود.
محمد علیزاده در پایان تاکید کرد: اساسیترین ویژگی امام محمدباقر(ع) توجه به عقلانیت و زهد عاقلانه و اسلامی بود که البته از نعمات دنیوی هم بهرهمند میشد چراکه ترک دنیا با ساختارهای دینی سازگار نیست./ایسنا